خدا انسانهای با تقوا را از سختیها نجات میدهد
تقوا و نیروی پیروزی بر شدائد
اما اثر دیگر تقوا که قرآن کریم میفرماید : « و من یتق الله یجعل له مخرجا »هر کس که تقوای خدا داشته باشد خداوند برای او راه بیرون شدن از سختیها و شدائد را قرار میدهد ، ایضا میفرماید : « و من یتق الله یجعل له من امره یسرا »هرکس که تقوای الهی داشته باشد خداوند یک نوع سهولت و آسانی در کار او قرار میدهد ، امیرالمؤمنین سلام الله علیه میفرماید : « فمن اخذ بالتقوی عزبت عنه الشدائد بعد دنوها ، و احلولت له الامور بعد مرارتها ، و انفرجت عنه الامواج بعد تراکمها ، و أسهلت له الصعاب بعد » « انصابها » یعنی هرکس که چنگ به دامن تقوا بزند سختیها و شدائد بعد از آنکه به او نزدیک شدهاند از او دور میشوند و کارها که بر ذائقه او تلخ آمدهاند برایش شیرین میشوند ، موجها که روی هم جمع شدهاند و میخواهند او را به کام بکشند از او کنار میروند ، امور پر مشقت بر او آسان میگردد
در اینجا نیز سؤالی طرح میشود که چه رابطهای میان تقوا که یک خصیصه روحی و اخلاقی است ، با پیروزی بر مشکلات و شدائد وجود دارد
دو نوع مضیقه و تنگنا
در اینجا مقدمه باید عرض کنم که مضیقهها و تنگناهائی که برای انسان پیش میآید و سختیهائی که انسان در آن سختیها واقع میشود دو نوع است : یک نوع مضیقههائی است که اختیار و اراده انسان هیچگونه دخالتی در آنها ندارد ، مثل اینکه سوار هواپیما میشود و هواپیما خراب میگردد ، و یا آنکه سوار کشتی است و دریا طوفانی میشود ، خطر غرق شدن وجود دارد ، و امثال این شدتها و گرفتاریهائی که برای هر کسی ممکن است پیش بیاید بدون آنکه قابل پیشبینی باشد و اراده و اختیار انسان در آن دخالت داشته باشد
و نوع دیگر از ابتلاها و مضایق و گرفتاریها آنها است که اراده و اختیار انسان در اینکه وارد آن گرفتاریها بشود و یا نشود و اگر وارد شد چگونه خارج شود دخالت دارد ، و به تعبیر دیگر گرفتاریهای اخلاقی و اجتماعی
پاورقی : 1 - نهجالبلاغه ، خطبه . 196
پس در اینجا دو مسئله پیش میآید : یکی تأثیر تقوا در نجات انسان از گرفتاریهای نوع اول و دیگر تأثیر تقوا در نجات از گرفتاریهای نوع دوم
اما در قسمت اول من الان نمیتوانم اظهار نظر کنم که بیان قرآن شامل نجات از این نوع گرفتاریها هم هست یا نیست . البته هیچ مانعی نیست که یک همچو ناموسی در جهان باشد و یک نوع ضمانت الهی بوده باشد ، نظیر استجابت دعا ، ولی جملهای هست در نهجالبلاغه که میتوان آن را به منزله تفسیر این مطلب تلقی کرد که منظور ، نجات از گرفتاریهای نوع دوم است
در خطبه 181 میفرماید : « و اعلموا انه من یتق الله یجعل له مخرجا من الفتن ، و نورا من الظلم » . بدانید که هر که تقوای الهی داشته باشد خداوند برای او راه بیرون شدن از فتنهها ، و نوری به جای تاریکی قرار میدهد . فتنهها همان ابتلائات سوء و گرفتاریهای اخلاقی و اجتماعی است
گرفتاریهای نوع اول نادرالوجود است . عمده گرفتاریها و شدائد و مضایقی که برای انسان پیش میآید و زندگی را تلخ و شقاوت آلود میکند و هرگونه سعادت دنیوی و اخروی را از انسان سلب میکند همین فتنهها و ابتلائات سوء و گرفتاریهای اخلاقی و اجتماعی است
با توجه به اینکه منشأ بیشتر گرفتاریهای هر کسی خود او است و هر کسی خودش بالاترین دشمنان خودش است - « اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک » هر کسی خودش سرنوشت خود را تعیین میکند ، غالب رفتارهای هر کسی با خودش خصمانه است
دشمن به دشمن آن نپسندد که بیخرد |
با نفس خود کند به مراد هوای خویش |
همان طوری که نور و روشنائی داشتن ، راهی و وسیلهای است برای نجات و رهائی ، قوت و نیرو داشتن نیز به نوبه خود راه و وسیلهای است که خداوند متعال قرار داده است
در اواخر سوره مبارکه یوسف آیهای است که به منزله نتیجهگیری از آن داستان عجیب و پرهیجان است . داستان حضرت یوسف را کم و بیش همه شنیدهاید . آنجا که داستان نزدیک است به آخر برسد یعنی بعد از آنکه یوسف ، عزیز مصر میگردد و برادران یوسف در اثر قحطی برای تهیه غله از کنعان به مصر میآیند و آنها یوسف را نمیشناسند ولی یوسف آنها را میشناسد و یوسف به بهانهای " بنیامین " را که از طرف مادر هم با یوسف برادر بود پیش خود نگه میدارد . در این وقت برای بار دوم برادران میآیند و با گردن کج و التماس از یوسف گندم میخواهند و حالت عجز و التماس خاصی به خود میگیرند ، و چقدر خوب قرآن کریم منظره تذلل و زاری و کوچکی آنها را در این آیه مجسم کرده است ! گفتند : « یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعة مزجاه فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین »ای عزیز و ای مهتر ! ما و خانوادهمان بدبخت شدهایم و وجه ناقابلی برای خرید گندم با خود آوردهایم . کیل تمام به ما بده و بر ما مسکینان تصدق کن . خداوند به تصدق کنندگان پاداش میدهد
یوسف تا این وقت خودش را معرفی نکرده بود . در این وقت خواست خودش را به آنها بشناساند : « قال هل علمتم ما فعلتم بیوسف و اخیه اذ انتم جاهلون »گفت : یادتان هست که از روی جهالت و نادانی با یوسف و برادرش چه کردید ؟
همینکه این جمله را گفت که آیا یادتان هست با یوسف و برادرش چه کردید آنها یکه خوردند « قالواء انک لانت یوسف گفتند آیا تو یوسف هستی ؟ « قال انا یوسف و هذا اخی قد من الله علینا گفت بلی من یوسفم و این هم برادر من است . خداوند عنایت و لطف خاص خود را شامل حال ما گردانید . « انه من یتق و یصبر فان الله لا یضیع اجر المحسنین »( 1 ) هر کس که تقوا و صبر داشته باشد ، خود نگهداری و مقاومت داشته باشد ، خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکند . اینکه میبینید ، نتیجه تقوا است ، نتیجه پاکی و خودنگهداری است . غلام شدم و زیر دست این و آن افتادم اما تقوا را حفظ کردم ، کارم به جائی رسید که متشخصترین زنان مصر و یکی از زیباترین زنان مصر از من جوان بیاسم و رسم تقاضای کام گرفتن کرد ولی من خودم را در پناه تقوا نگه داشتم و گفتم « رب السجن أحب الی مما یدعوننی الیه »(2) من زندان را بر این لذتهای مقرون به آلودگی ترجیح میدهم . تقوای آنروز ، مرا امروز عزیز مصر کرد
تقوا و صبر و پاکی و نزاهت در این جهان گم نمیشود ، آدمی را از حضیض ذلت به اوج عزت میرساند . « انه من یتق و یصبر فان الله لا یضیع اجر المحسنین ». مثل اینست که قرآن کریم نتیجه داستان یوسف را در این یک جمله خلاصه کرده است که عاقبت از آن تقوا است . تقوا آدمی را از مهالک و شدائد بسیاری نجات میدهد و به اوج عزت میرساند « و من یتق الله یجعل له مخرجا »برای مردمان متقی که در همه حال خود را حفظ میکنند بنبست و شکست وجود ندارد
پاورقی : 1 - سوره یوسف ، آیات 88 تا . 90 2 - سوره یوسف ، آیه . 33
وقتی که انسان کلمات و خطابات اباعبدالله ( ع ) را به خاندان محترمش میبیند که با چه ایمان و اطمینانی به آنها اطمینان میدهد غرق در حیرت میشود : یارب ! این چه روحیه و چه ایمان و چه اطمینان است و این تضمین را از کجا گرفته بود ؟ ! در کتب نوشتهاند « ثم ودع ثانیا اهل بیته » برای بار دوم با اهل بیت خود وداع کرد ، به آنها گفت : « استعدوا للبلاء و اعلموا ان الله حافظکم و حامیکم » مهیا و آماده تحمل سختیها باشید و بدانید خداوند شما را حفظ و حمایت میکند « و سینجیکم من شر الاعداء و یجعل عاقبة امرکم الی خیر » شما را نجات خواهد داد و سرانجام کار شما را نیک خواهد کرد « و یعذب اعادیکم بانواع البلاء ، و یعوضکم الله عن هذه البلیة بانواع النعم و الکرامة » دشمنان شما را به اقسام عذابها گرفتار خواهد کرد و به شما به عوض این شدائد و بلایا انواعی از نعمتها و کرامتها خواهد داد « فلا تشکوا و لا تقولوا بالسنتکم ما ینقص من قدرکم » (1) مبادا شکایت کنید و مبادا جملهای برزبان بیاورید که از قدر و قیمت شما بکاهد
اطمینانی که حسین ( ع ) به پیروزی نهائی داشت و به خاندانش تلقین میکرد ، از همان آیه قرآن سرچشمه میگیرد که میفرماید : « و من یتق الله یجعل له مخرجا ». این تضمین را از قرآن گرفته بود . از نوع اطمینان و ایمانی است که یوسف صدیق داشت که هنگامی که به نتیجه تقوای خود رسید با خوشحالی و رضایت میگفت : « انه من یتق و یصبر فان الله لا یضیع اجر المحسنین »ولی امام حسین ( ع ) قبل از آنکه داستان به آخر برسد و به نتیجه برسد نتیجه را میدید
پاورقی : 1 - نفس المهموم ، ص 355 و . 445
کلمات شمرده حسین مثل تیر بر قلب خاندانش نشست . سختیها و اسارتها را تحمل کردند ولی در پناه صبر و تقوا ، عاقبت کارشان همانطور شد که حسین ( ع ) به آنها وعده داده بود و خداوند در قرآن تضمین کرده بود . بعد از چندی میبینیم که زینب سلام الله علیها همان جملههای حسین را به الفاظ دیگر با یک دنیا اطمینان بازگو میکند . خطاب به یزید بن معاویه کرده میگوید : « فکد کیدک ، و اسع سعیک ، و ناصب جهدک . فو الله لا تمحوا ذکرنا ، و لا تمیت وحینا ، و لا تدرک امدنا ، و لا ترحض عنک عارها » (1) هر حیلهای که میخواهی بکار ببر و هر چه دلت میخواهد کوشش کن ، اما به خدا قسم که نخواهی توانست نام ما و محبوبیت و احترام ما را از بین ببری ، نمیتوانی وحی زنده خدا را که در خاندان ما پیدا شده بمیرانی . برای تو جز عار و ننگ و رسوائی در این جهان چیزی باقی نمیماند
پاورقی : 1 - نفس المهموم ، ص 355 و . 445