هندبال مدرن

این وبلاگ تلاش دارد ورزش هندبال را بهتر علمی تر به علاقه مندان معرفی کند وباعث افزایش سطح آگاهی مربیا وورزشکاران شود.امید است با کمک شمادوستان این امرمحقق گردد

هندبال مدرن

این وبلاگ تلاش دارد ورزش هندبال را بهتر علمی تر به علاقه مندان معرفی کند وباعث افزایش سطح آگاهی مربیا وورزشکاران شود.امید است با کمک شمادوستان این امرمحقق گردد

آثار تقوا درشدائد

خدا انسانهای با تقوا را از سختیها نجات میدهد

تقوا و نیروی پیروزی بر شدائد

اما اثر دیگر تقوا که قرآن کریم می‏فرماید : « و من یتق الله یجعل له‏ مخرجا »هر کس که تقوای خدا داشته باشد خداوند برای او راه بیرون شدن از سختیها و شدائد را قرار می‏دهد ، ایضا می‏فرماید : « و من یتق الله یجعل له‏ من امره یسرا »هرکس که تقوای الهی داشته باشد خداوند یک نوع سهولت و آسانی در کار او قرار می‏دهد ، امیرالمؤمنین سلام الله علیه می‏فرماید : « فمن اخذ بالتقوی عزبت عنه الشدائد بعد دنوها ، و احلولت له الامور بعد مرارتها ، و انفرجت عنه الامواج بعد تراکمها ، و أسهلت له الصعاب بعد » « انصابها » یعنی هرکس که چنگ به دامن تقوا بزند سختیها و شدائد بعد از آنکه به او نزدیک شده‏اند از او دور می‏شوند و کارها که بر ذائقه او تلخ‏ آمده‏اند برایش شیرین می‏شوند ، موجها که روی هم جمع شده‏اند و می‏خواهند او را به کام بکشند از او کنار می‏روند ، امور پر مشقت بر او آسان می‏گردد

در اینجا نیز سؤالی طرح می‏شود که چه رابطه‏ای میان تقوا که یک خصیصه روحی‏ و اخلاقی است ، با پیروزی بر مشکلات و شدائد وجود دارد

دو نوع مضیقه و تنگنا

در اینجا مقدمه باید عرض کنم که مضیقه‏ها و تنگناهائی که برای انسان‏ پیش می‏آید و سختیهائی که انسان در آن سختیها واقع می‏شود دو نوع است : یک نوع مضیقه‏هائی است که اختیار و اراده انسان هیچگونه دخالتی در آنها ندارد ، مثل اینکه سوار هواپیما می‏شود و هواپیما خراب می‏گردد ، و یا آنکه سوار کشتی است و دریا طوفانی می‏شود ، خطر غرق شدن وجود دارد ، و امثال این شدتها و گرفتاریهائی که برای هر کسی ممکن است پیش بیاید بدون‏ آنکه قابل پیش‏بینی باشد و اراده و اختیار انسان در آن دخالت داشته باشد
و نوع دیگر از ابتلاها و مضایق و گرفتاریها آنها است که اراده و اختیار انسان در اینکه وارد آن گرفتاریها بشود و یا نشود و اگر وارد شد چگونه خارج شود دخالت دارد ، و به تعبیر دیگر گرفتاریهای اخلاقی و اجتماعی

پاورقی : 1 - نهج‏البلاغه ، خطبه . 196

پس در اینجا دو مسئله پیش می‏آید : یکی تأثیر تقوا در نجات انسان از گرفتاریهای نوع اول و دیگر تأثیر تقوا در نجات از گرفتاریهای نوع دوم
اما در قسمت اول من الان نمی‏توانم اظهار نظر کنم که بیان قرآن شامل‏ نجات از این نوع گرفتاریها هم هست یا نیست . البته هیچ مانعی نیست که‏ یک همچو ناموسی در جهان باشد و یک نوع ضمانت الهی بوده باشد ، نظیر استجابت دعا ، ولی جمله‏ای هست در نهج‏البلاغه که می‏توان آن را به منزله‏ تفسیر این مطلب تلقی کرد که منظور ، نجات از گرفتاریهای نوع دوم است
در خطبه 181 می‏فرماید : « و اعلموا انه من یتق الله یجعل له مخرجا من‏ الفتن ، و نورا من الظلم » . بدانید که هر که تقوای الهی داشته باشد خداوند برای او راه بیرون شدن از فتنه‏ها ، و نوری به جای تاریکی قرار می‏دهد . فتنه‏ها همان ابتلائات سوء و گرفتاریهای اخلاقی و اجتماعی است
گرفتاریهای نوع اول نادرالوجود است . عمده گرفتاریها و شدائد و مضایقی‏ که برای انسان پیش می‏آید و زندگی را تلخ و شقاوت آلود می‏کند و هرگونه‏ سعادت دنیوی و اخروی را از انسان سلب می‏کند همین فتنه‏ها و ابتلائات سوء و گرفتاریهای اخلاقی و اجتماعی است
با توجه به اینکه منشأ بیشتر گرفتاریهای هر کسی خود او است و هر کسی‏ خودش بالاترین دشمنان خودش است - « اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک » هر کسی خودش سرنوشت خود را تعیین می‏کند ، غالب رفتارهای هر کسی با خودش خصمانه است

دشمن به دشمن آن نپسندد که بی‏خرد
با نفس خود کند به مراد هوای خویش
اغلب گرفتاریهائی که برای ما پیش می‏آید از خارج نیامده ، خودمان برای‏ خودمان درست کرده‏ایم . من در زندگی خودم و همچنین در زندگی اشخاصی که‏ تحت مطالعه من بوده‏اند تجربه کرده‏ام دیده‏ام همینطور است . با توجه به‏ اینها خوب واضح می‏شود که سلاح تقوا چه اندازه مؤثر است در اینکه انسان‏ را از فتنه‏ها دور نگه می‏دارد ، به فرض اینکه در فتنه واقع شد تقوا او را نجات می‏دهد . قرآن کریم در سوره اعراف آیه 201 می‏فرماید : « ان الذین‏ اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون »مردمان با تقوا اگر هم احیانا خیالی از شیطان بر آنها بگذرد و جان آنها را لمس کند و روح آنها را تاریک نماید تذکر پیدا کرده و به یاد خدا می‏افتند و بصیرت‏ خود را باز می‏یابند
به همین دلیل که تقوا اثر اول یعنی روشن‏بینی و ازدیاد بصیرت را به‏ دنبال خود دارد ، اثر دوم یعنی نجات از مهالک و مضایق را دارد
گرفتاریها و شدائد در تاریکی پیدا می‏شود ، تاریکی غبار معاصی و گناهان و هواها و هوسها . وقتی که نور تقوا پیدا شد راه از چاه تمیز داده می‏شود و انسان کمتر گرفتار می‏شود و اگر گرفتار شد در روشنی تقوا بهتر روزنه بیرون‏ رفتن را پیدا می‏کند
گذشته از همه اینها تقوا و خود نگهداری سبب می‏شود که انسان نیروهای‏ ذخیره وجود خود را در راههای لغو و لهو و حرام هدر ندهد ، همیشه نیروی‏ ذخیره داشته باشد . بدیهی است که آدم نیرومند و با اراده و با شخصیت‏ بهتر تصمیم می‏گیرد و بهتر می‏تواند خود را نجات بدهد .

همان طوری که نور و روشنائی داشتن ، راهی و وسیله‏ای است برای نجات و رهائی ، قوت و نیرو داشتن نیز به نوبه خود راه و وسیله‏ای است که خداوند متعال‏ قرار داده است
در اواخر سوره مبارکه یوسف آیه‏ای است که به منزله نتیجه‏گیری از آن‏ داستان عجیب و پرهیجان است . داستان حضرت یوسف را کم و بیش همه‏ شنیده‏اید . آنجا که داستان نزدیک است به آخر برسد یعنی بعد از آنکه‏ یوسف ، عزیز مصر می‏گردد و برادران یوسف در اثر قحطی برای تهیه غله از کنعان به مصر می‏آیند و آنها یوسف را نمی‏شناسند ولی یوسف آنها را می‏شناسد و یوسف به بهانه‏ای " بنیامین " را که از طرف مادر هم با یوسف برادر بود پیش خود نگه می‏دارد . در این وقت برای بار دوم برادران‏ می‏آیند و با گردن کج و التماس از یوسف گندم می‏خواهند و حالت عجز و التماس خاصی به خود می‏گیرند ، و چقدر خوب قرآن کریم منظره تذلل و زاری‏ و کوچکی آنها را در این آیه مجسم کرده است ! گفتند : « یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعة مزجاه فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان‏ الله یجزی المتصدقین »ای عزیز و ای مهتر ! ما و خانواده‏مان بدبخت‏ شده‏ایم و وجه ناقابلی برای خرید گندم با خود آورده‏ایم . کیل تمام به ما بده و بر ما مسکینان تصدق کن . خداوند به تصدق کنندگان پاداش می‏دهد
یوسف تا این وقت خودش را معرفی نکرده بود . در این وقت خواست‏ خودش را به آنها بشناساند : « قال هل علمتم ما فعلتم بیوسف و اخیه اذ انتم جاهلون »گفت : یادتان هست که از روی جهالت و نادانی با یوسف و برادرش چه کردید ؟

همینکه این جمله را گفت که آیا یادتان هست با یوسف و برادرش چه کردید آنها یکه خوردند « قالواء انک لانت یوسف گفتند آیا تو یوسف هستی ؟ « قال انا یوسف و هذا اخی قد من الله علینا گفت بلی من یوسفم و این هم برادر من است . خداوند عنایت و لطف خاص‏ خود را شامل حال ما گردانید . « انه من یتق و یصبر فان الله لا یضیع اجر المحسنین »( 1 ) هر کس که تقوا و صبر داشته باشد ، خود نگهداری و مقاومت داشته باشد ، خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی‏کند . اینکه‏ می‏بینید ، نتیجه تقوا است ، نتیجه پاکی و خودنگهداری است . غلام شدم و زیر دست این و آن افتادم اما تقوا را حفظ کردم ، کارم به جائی رسید که‏ متشخص‏ترین زنان مصر و یکی از زیباترین زنان مصر از من جوان بی‏اسم و رسم‏ تقاضای کام گرفتن کرد ولی من خودم را در پناه تقوا نگه داشتم و گفتم‏ « رب السجن أحب الی مما یدعوننی الیه »(2) من زندان را بر این لذتهای‏ مقرون به آلودگی ترجیح می‏دهم . تقوای آنروز ، مرا امروز عزیز مصر کرد
تقوا و صبر و پاکی و نزاهت در این جهان گم نمی‏شود ، آدمی را از حضیض‏ ذلت به اوج عزت می‏رساند . « انه من یتق و یصبر فان الله لا یضیع اجر المحسنین ». مثل اینست که قرآن کریم نتیجه داستان یوسف را در این یک‏ جمله خلاصه کرده است که عاقبت از آن تقوا است . تقوا آدمی را از مهالک‏ و شدائد بسیاری نجات می‏دهد و به اوج عزت می‏رساند « و من یتق الله یجعل‏ له مخرجا »برای مردمان متقی که در همه حال خود را حفظ می‏کنند بن‏بست و شکست وجود ندارد

پاورقی : 1 - سوره یوسف ، آیات 88 تا . 90 2 - سوره یوسف ، آیه . 33

وقتی که انسان کلمات و خطابات اباعبدالله ( ع ) را به خاندان محترمش‏ می‏بیند که با چه ایمان و اطمینانی به آنها اطمینان می‏دهد غرق در حیرت‏ می‏شود : یارب ! این چه روحیه و چه ایمان و چه اطمینان است و این تضمین‏ را از کجا گرفته بود ؟ ! در کتب نوشته‏اند « ثم ودع ثانیا اهل بیته » برای بار دوم با اهل بیت خود وداع کرد ، به آنها گفت : « استعدوا للبلاء و اعلموا ان الله حافظکم و حامیکم » مهیا و آماده تحمل سختیها باشید و بدانید خداوند شما را حفظ و حمایت می‏کند « و سینجیکم من شر الاعداء و یجعل عاقبة امرکم الی خیر » شما را نجات خواهد داد و سرانجام کار شما را نیک خواهد کرد « و یعذب اعادیکم بانواع البلاء ، و یعوضکم الله عن هذه‏ البلیة بانواع النعم و الکرامة » دشمنان شما را به اقسام عذابها گرفتار خواهد کرد و به شما به عوض این شدائد و بلایا انواعی از نعمتها و کرامتها خواهد داد « فلا تشکوا و لا تقولوا بالسنتکم ما ینقص من قدرکم » (1) مبادا شکایت کنید و مبادا جمله‏ای برزبان بیاورید که از قدر و قیمت شما بکاهد
اطمینانی که حسین ( ع ) به پیروزی نهائی داشت و به خاندانش تلقین‏ می‏کرد ، از همان آیه قرآن سرچشمه می‏گیرد که می‏فرماید : « و من یتق الله‏ یجعل له مخرجا ». این تضمین را از قرآن گرفته بود . از نوع اطمینان و ایمانی است که یوسف صدیق داشت که هنگامی که به نتیجه تقوای خود رسید با خوشحالی و رضایت می‏گفت : « انه من یتق و یصبر فان الله لا یضیع اجر المحسنین »ولی امام حسین ( ع ) قبل از آنکه داستان به آخر برسد و به‏ نتیجه برسد نتیجه را می‏دید

پاورقی : 1 - نفس المهموم ، ص 355 و . 445

کلمات شمرده حسین مثل تیر بر قلب خاندانش نشست . سختیها و اسارتها را تحمل کردند ولی در پناه صبر و تقوا ، عاقبت کارشان همانطور شد که‏ حسین ( ع ) به آنها وعده داده بود و خداوند در قرآن تضمین کرده بود . بعد از چندی می‏بینیم که زینب سلام الله علیها همان جمله‏های حسین را به الفاظ دیگر با یک دنیا اطمینان بازگو می‏کند . خطاب به یزید بن معاویه کرده‏ می‏گوید : « فکد کیدک ، و اسع سعیک ، و ناصب جهدک . فو الله لا تمحوا ذکرنا ، و لا تمیت وحینا ، و لا تدرک امدنا ، و لا ترحض عنک عارها » (1) هر حیله‏ای که می‏خواهی بکار ببر و هر چه دلت می‏خواهد کوشش کن ، اما به‏ خدا قسم که نخواهی توانست نام ما و محبوبیت و احترام ما را از بین ببری‏ ، نمی‏توانی وحی زنده خدا را که در خاندان ما پیدا شده بمیرانی . برای تو جز عار و ننگ و رسوائی در این جهان چیزی باقی نمی‏ماند

پاورقی : 1 - نفس المهموم ، ص 355 و . 445

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد